شهید قرآن34+34پادشاه جهان اسلام=68+68= 136 علی 136 مومن136 کسانی که به مقام امامت رسیدند
مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست تقدیم به روی ماه عالم مهدی موعود منجی تمام عالم هر که منجیست خدا یارو نگهدارش باد هم که عیسی و موسی محمد باشد طراح و نوسینده حجت اله عرفانیان مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صدحدیث آئینه روی محمد علیست دره علم خدا غیر از علی نیست جانشینه مصطفا این مرتضی مولاء علیست به ابجد خانواده محترم پیامبر583 پادشاه اصلی عالم 583محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583پادشاه اصلی عالم 583به قرارداد الله 583 اهل بیت فاطمه 583 امت اسلامی583اهل دین قرآن اسلام 583به ابجداهل دین 100+351 قرآن +132 اسلام=583 583شبکه نور 583 شبکه نور583 اهل بیت فاطمه 583 این عدد نورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت محمد علی فاطمه حسن حسین 583 میشود 385 شیعه 385 74 فرقه گمراه دین اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشیدبه ابجد 245 دینه بحق الله 245 افق دین اسلامه حق245اسلامه حق245 فاطمه +علی =245 علی110+135فاطمه=245 یا اسلام محمد 245 با اسلام علی 245دین الهی فاطمه 245با اسلام علی 245 با اسلام بحق بدینه حق اللهی 245 با دین انسان 245 اهل منطقی 245بسیجیان علی 245 مقام جانباز 245دعا کنید مهدی بیاید 245 انقلابیان 245 بسم الله الرحمن الرحیم 786- 541 عمر ابوبکر =245 اسلامه حق 245حکم الهی دین الله245 فاطمه 135+110 علی=245 اسلامه حق 245 سلطان سریرولایت علی قل انماولی یکم الله علی245مدار245مراد245 ما شیعیان فقط اهل بیت پیامبر را دوست میداریم و از کفار قریش بیزاریم به ابجد با قاصبان اهل بیت 786-245 اسلامه حق 245 علی فاطمه =541 عمر ابوبکر 231 باقاصبه دین الله231 ابوبکر231 راه دزدی231 فلسفه دین الله 385شیعه 385 حرفهای حسابی 385راز اهل عالم 385فرق نمیکند که سنی بر حق باشد یا شیعه وحدت اسلام برایم مهم است و پذیرش بحق به ابجد وحدت کل اسلام 600 منهای 541 ابوبکر و عمر = 59 مهدی 59 بزودی خواهد آمد و همه ادیان را به وحدت فرا میخواند ما باید کمکش کنیم صحابه حضرت مهدی بودن زحمت داردو 202دین الهی محمد 202 یعنی علی 110+92 محمد=202 بلغ اولا بکمالهی کشف دوجا به جمالهی حسنت جمیعو خصالحی صلو علیه و آلهی حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی دوره خاتم تا به شانه بود علیا"علیا"یا علی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است بوود نام مولاء الهی بحق که وصی مصطفی مرتضایی بت شکنی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است اسلام نجاتبخش 1488 - 1202 عمر ابوبکرو عثمان = 286 یعنی 286 عید محمد علی 286 به ابجد 12منتخب12 اسلام 12 حق 12اخلاق12 نجاتبخش 12 اسلام 12 نجاتبخش 12 قلب 12هوا 12 ساعت 12 ماها 12 قلب 12جانها 12حم 12 گل گل12 دلی که نیست حب علی سنگ است چرا که نور وی و نور حق هماهنگ است مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست وصی بحق محمد سلام سَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ سلام بر جمال حیدر کرار اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیسو حیل دیو مسلمان نشود فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه نه 74 ابجد سه خلیفه ابوبکر27+22 عمر+25 عثمان =74باعث 74 فرقه شدن دین شدند74والشجرتها الملعونه 74 ابجد ابوبکر 27+22 عمر +25 عثمان = 74 ان من المجرمین منتقمون 74 به هزار نام خدا قسم 1000به ابجد محمد مصطفا 92 قسم = 1092 منهای ابجد سه خلیفه کن 1202- منهای 1092 = 110مولا و مقتدای عالم علیست افتخار دین 1346- 1202= 144 ضرب 12 امام در خودش 144 ابجد آیه وعتصمو بحبل الله جمیعا" و لا تفرقو 144 گمراه دین 310 عمر 310فاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار310 مانع های سده دین 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310310مفسدین به جهان310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق 310بفریبی ها310مکرن310 کفری 310گمراه دین310عمر 310منکر310 نیرنگ310عمر310با قاصب کل دین 310 بناحق پلید اهله دینه310 بیداد گرانه ابله 310 احمقان اهل دینی 310 یا وهابیه منافقه 310احمقان اهل دینی 310 فاسدان پلید دین ها 310 بمار زنگی 310کفری 310 عمر 310 310کلب کلب هار310 ابله منافقا 310نمرودی310 ناحق عالمی 310 عمر 310بمار زنگی 310منکر 310جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 اباجهل در دین 310 ابالهبا در دین 310 اباجهل در دین 310 بیداد گران ابله 310 قاصبان بدین 310نامردیه 310 کفری 310 عمر 310 گمراه دین 310یا بلاء دین اسلام 310نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310دلیل نفاق310 عمر 310 جاهل منافق310 ابله منافقا 310 با اهل منافق 310 310اباجهل در دین 310 کفری310 احمقهای فاسد 310 منکر 310 حرامزاده پلید 310وهابی کودن دین اسلامی310 قاصبان بدین 310 رمززناه 310 گمراه دین310 کوره دینیه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین310یا بلاء دین اسلام 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 دلیله نفاق310کفری310 نیرنگ310نمرودی 310 کلب کلب هار 310 عمر 310سگ هار پلید 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310سامری310 310دائش وهابی نادان 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310یا بلاء دین اسلام 310 سگ مردها310 نیرنگ 310نمرودی 310سامری310 گمراه دین310یا بلاء دین اسلام 310 نیرنگ 310 منکر 310 کفری 310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310ناهنجار 310پلیدی بقاصبانی 310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310احمق بی دین ها 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 گراز ناهلی 310 دزده دین اسلامی 310 نار جهیما310بدعت شیطانه 851-541= 310عمر 310 با اهل منافق 310 حرامیان 310 بمزاحم های دین اسلام 310 رزل بدینی 310 با اهل منافق 310 اهل دین دین عدوالله 310عمرفاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310 مفسدین به جهان310 310فاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار310 مانع های سده دین 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310310مفسدین به جهان310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310 فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق310 310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310 فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق310بفریبیها310 مکرن310 کفری310گمراه دین310عمر 310قاصبه دین الله310 فریب کاران اهل عالمی 715 -541 فتنه ها عمر ابوبکر = 310 عمر 310 گمراه دین 310خاک عالم بر سرت کنم عمر عرعر خر هم بوود لعن عمر این نام 310چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکندتف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکروعمر عثمان بوود عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 اهل بی مغز بدین 231ابوبکر 231با قاصبه دین الله 231 لانه جاسوسیه 231 قاصب ابله 231231محکومان بدین 231ادیانی جعلی باطل 231 دو رویه 231 یا ابوسفیانی 231 نفاق231 فاسق231 اهل بقاصب231یا اهل مفسد 231 اهل نامرد 231 محکومان بدین231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231 با جاهلا نادان ملحد 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 یا ابوسفیانی 231لانه جاسوسیه231 ادیانی جعلی باطل 231 دورویه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر نابحق دینها 231 بااحمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 ابوبکر و عمر 541در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خدا گمراه دین 310مکرن 310کفری310 ناحق عالمی310 عمر310نیرنگ 310گمراه دین 310 مکرن310کفری دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی310 کفری310 اهل نابکار 310بعالم بی عملی 310 پرمدعاه 310با نادان کل عالمی 310 ابله بکل عالم 310 فاسق دینه 310 پلید فاسدان دین 310 احمق ها نادان پلید 310 پلیدها احمق نادان 310منکر 310جاهل منافق منافق ابلها 310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین310مکرن 310 بکج راه 231 ابوبکر231 دزده دینه اسلامی 231ابله بکل عالم 231دزدا فدک نگونه 231ابوبکر 231رکب وبا 231 احمق ملحد 231 اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 با فاجعه جهانی 231 به لعین دین 231 ابوبکر231لعین بدین231 بکودن احمق 231 دین حرام الهی 231 نفاق 231 عصیان 231 فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم - 310 عمر =661 عثمان -231 ابوبکر =430 مقصر به ابجد (ریاست کفر )971 ظالم میباشد 971-661 عثمان = 310 عمر310 با قاصب دین الهی 310 عمر 310 منکر 310 حرامیان 310 کفری 310 عمر ابوبکر231+ 310عمر 310ناحق عالمی = 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 عدواهل بیت بوده اند به ابجد صغیر شیطان 22 مقصر 22 هذیان 22 عمر22شیطان 22 ابابکر22دشمن اسلام22 مجرمان 22 منافقان 22 بدبختی 22 بدیها 22 دروغ 22نیرنگ 22 کلک 22 کید 22 مکارا 22 روباه 22 ابوبکر رکب وبا من از خار سر دیوار دانستم بناحقی دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت عمر به او سم ری سامری قوم محمد او را به درک اسفل سافلین فرستاد در طبقه سوزان جهنم که به آنجا اسفله سافین میگویند فقط شیطان نمرود شداد حامان فرعون عمر ابابکر شمر یزید معاویه و بت پرستان و قاصبان ولایت را عذاب میکنند قرار دارندهفت طبقه زیرداخل جهنم سوزان ترین جای جهنم را درک اسفله سافلین میگویند علمی فراتر از کهکشان ریاضی در قرآن به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 ابجد ابوبکر عمر 541 مقصر 430+231 ابوبکر= 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541گمراه دین بناحق دینها 541 ابجد آل سعود 171+370 شیطان = 541 مردان گمراه 541جهل عرب ابله به کل عالم 541 اباجهل در دین عقیده باطل 541کفری دین حرام الهی 541دلیل نفاق به لعین دین 541 به دقل باز کودن با قاصب کل دین541 پلید ناکسان حرامیان 541ابله منافقا بناحق دین ها 541 بی دینها احمق جاهل منافق 541جهل عرب عقیده باطل541ملحد ها یا منافق آل سعود 541شیطان آل سعود541 آفت کلی541 به نااهله منافقه آل سعود 541بانامرده اهل دین اسلامی دشمنا دین های اسلامی 541 منافق کوردلی541 ابله بشرا 541آفت کلی آفت کلی541 به نااهله منافقه آل سعود 541بانامرده اهل دین اسلامی 541دشمنا دین های اسلامی 541 منافق کوردلی541 ابله بشرا 541آفت کلی 541 با قاصب کل دین نفاق541 کافر پلید دین اسلام 541مجرمین بدین اسلام با دشمن ابله نادان 541 به نامرده ابله دین 541 بنامردان قاصب 541 نامردان اصلی دین 541آفت کلی 541انحرافه دین اسلام یا حقه بازان پلید اسلامی به نامرده ابله دین 541 عقیده باطلی نامردی 541 با منافقان ابله ملحد نادان 541دشمنه اسلامی 541کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541انحرافه دین اسلام 541
قالب وبلاگ 1
داستانهای زندگی 1
ابزار وبلاگ 1
خرید لایسنس نود32 1
بزرگترین سامانه تبادل لینک 1
بهترین ریمل - ریمل حجم دهنده و بلند کننده 1
چاقو کمربندی مخفی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110 + 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 67
بازدید هفته : 261
بازدید ماه : 763
بازدید کل : 116604
تعداد مطالب : 437
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



به ابجدظالم 971- 430 مقصر = 541 دشمنه اسلامی 541 کافر پلید دین اسلام 541توهین دین ها 541 بنامردان قاصب 541 مردان گمراه 541 مجرمین بدین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 آل سعود 171+370 شیطان = 541 عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی 541 مرگ کافر 541 آفتین 541 عداوتین 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها541 آل سعود 171 +370 شیطان = 541 قاتلی 541 دشمنه اسلامی 541 اولین قاصب دینه 541 مجرمین بدین اسلام 541 بنامردان قاصب 541 انحراف دین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 اولین قاصب دینه 541 مجرمین بدین اسلام 541 بنامردان قاصب 541 انحراف دین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541منافقان پلیده دین 541 با ناکس های اهله قرآن 541مقصرا دین الهی 541 نامردان اصلی دین 541بنامردان قاصب 541 مردان گمراه541 فاجران دین اسلامی 541 مجرمین بدین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 مردان گمراه 541 احمقان فاسد دین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 مقصرا دین الهی 541 بنامردان قاصب 541 مردان گمراه 541 بنامردان قاصب 541 نامردان اصلی دین 541 به اولین قاصبان احمق پلید 541 نامردان اصلی دین 541 به ابجد آفتین 541 کافر پلید دین اسلام 541آفتین 541فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 میباشند 541احمقان فاسد دین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 با ناکسهای اهل قرآن 541 مقصرا دین الهی 541 فاسد ترین نامرد اهل دین 541 مجرمین بدین اسلام 541مردان گمراه 541 بنامردان قاصب 541 کافر پلید دین اسلام 541 احمقان فاسد دین اسلام 541مجرمین بدین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر


شهیدقرآن34+34آیات.الله34پادشاه.جهان34یگانه مرد34=68+68=136علی136مومن136به.ابجدکبیر وصغیر علی136به ابجدصغیرمعجزه قرآن محمد 64+64 دین= 128 حسین 128 کلید دین128 امام الهی 128 معجزه دین الهی 128 آداب نگاه دین 128 امام حسین میباشد معجزه تورات عیسی52+52=134معجزه انجیل51+51= 102+20موسی= 122 معجزه.انجیل.موسی122+134 معجزه تورات عیسی +128معجزه قرآن محمد=384+1 دین الله دین واحد=385شیعه385فقط دین اسلام385 اسلام پیامبر385اسلام واقعی الله385شیعه385بابراه حق الله385دین اسلام انسانی آزاده385یامومنان واقعی 385شیعه385به ابجد کلمه الله 41+25 شیعه = 66 الله 66+66= 132 اسلام 132قلب 132 اسلام 132 امام کل 132 بدین الله 132+64 دین = 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم خانواده محترم پیامبر میشود 196 دین اسلام 196 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد کبیر فرقه 385 شیعه385با آل قرآن385 بدین واقعی اسلام 385 اسلام واقعی الله 385 شیعه 385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385 فقط دین اسلام 385 شیعه385بدین واقعی اسلام 385اسلام واقعی الله 385انّى جاعلك للنّاس اماماً.خداوند در قرآن می فرماید ما امام را انتخاب می کنیم  پیش از این برای امام، ویژگی هایی را از قبیل عصمت و علم و … بیان کردیم. روشن است که یافتن و شناختن کسی که دارای این صفات -آن هم در عالی ترین درجه- باشد تنها به وسیله خداوند که دانای به آشکار و نهان انسانهاست، امکان پذیر است. همان گونه که خداوند در قرآن کریم به ابراهیم می فرماید: من تو را به مقام

از صعصعة بن صوحان روايت است كه وى هنگامى كه على عليه السلام به حكومت رسيد بر آن حضرت وارد شد وگفت : اى اميرمؤمنان ، شما برتريد يا آدم ابوالبشر ؟ فرمود : خودستايى زشت است ، [ ولى بدان كه ] خداوند به آدم فرمود : ( تو وهمسرت در بهشت جاى گزينيد واز همه چيز بخوريد جز اين درخت . . . ) [ ولى آدم از آن درخت خورد ] اما با آن كه خداوند بيشتر چيزها را براى من مباح كرده بود من از آنها دست كشيدم و پيرامون آنها نگشتم . پرسيد : شما برتريد يا نوح ؟ فرمود : نوح قوم خود را نفرين كرد ومن هيچ گاه بر ظالمان وغاصبان به حق خودم نفرين نكردم ، وفرزند نوح كافر بود ولى دو فرزند من سرور جوانان اهل بهشتند . پرسيد : شما برتريد يا موسى ؟ فرمود : خداوند موسى را به نزد فرعون فرستاد وموسى گفت : ( مى ترسم كه مرا بكشند ) ، ( 2 ) ولى من هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه واله وسلم مرا براى تبليغ سوره برائت فرستاد كه آن را در موسم حج بر قريش قرائت كنم هيچ نترسيدم با آن كه بسيارى از سران وگردان آنها را كشته بودم ، رفتم وآن سوره را بر آنان قرائت كردم واز آنان نترسيدم . پرسيد : شما برتريد يا عيسى بن مريم ؟ فرمود : مادر عيسى در بيت المقدس * بود ، چون هنگام زايمان او فرا رسيد شنيد كه كسى مى گفت : بيرون رو كه اينجا پرستشگاه است نه زايشگاه ، اما مادر من فاطمه بنت اسد چون هنگام زايمانش فرا رسيد در حرم بود ، پس ديوار كعبه شكافت وشنيد كه كسى مى گويد : داخل شو ، واو داخل در وسط خانه شد ومن در آنجا به دنيا آمدم ، واين فضيلت را هيچ كس پيش از من وپس از من دارا نبوده ونيست .

 

حضرت ابراهيم عليه السلام قبل از اين كه به مقام امامت برسد به مقام خلت رسيده بود و قبل از آن به مقام رسالت و قبل از آن به مقام نبوت و در آخر عمر بعد از امتحان هاي سخت خداوند او را به امامت برگزيد (آيه 124 سوره بقره)

تفاوت مقام نبوت و امامت عمدتا در نوع هدايت آن ها است نوع هدايت نبي ارائه طريق است در حالي كه نوع هدايت امام ايصال الي المطلوب است كه قرآن از آن به "هدايت به امر" ياد مي كند و مي فرمايد: وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ {السجدة/24} وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ {الأنبياء/73} .

از آيات مذكور بر مي آيد كه رسيدن به مقام امامت مقدمات عديده اي لازم دارد از جمله رسيدن به مقام مشاهده ملكوت؛‌صبر مطلق ؛ ايقان و....

5. البته شئون امام متعدد است يعني امام علاوه بر زعامت مذهبي رهبري و زعامت سياسي ؛ قضايي ؛ تشريعي و... را بر عهده دارد.

پیامبر رحمت (صلی الله علیه و اله ) فرمودند یا علی... انت افضل السابقین ای علی تو بهترین گذشتگان هستی ( بحار الانوار ، موسسه الوفاء بیروت ج 38 ص 134)

حضرت ختمی مرتبت در روایتی دیگر می فرمایند : علی بن ابیطالب افضل خلق الله غیری علی بن ابیطالب بعد از من بهترین خلق خداست .(( بحار ، همان ، ج 25 ص 360((

و در روایتی دیگر فرمودند : خیر الاولین و الاخرین من اهل السموات و الارضین او بهترین اولین و اخرین از اهل اسمانها و زمین ها است هنگامی که روز قیامت شود او را بر شتری از شترهای بهشتی سوار می کنند با حرکت او جای جای قیامت روشن می گردد پیامبران می پرسند این اقا با این همه عظمت کیست ایا او نبی مرسل است ؟ منادی ندا می دهد ایشان علی بن ابیطالب وصی حبیب الله است .( بحار الانوار چ موسسه الوفاء بیروت ج 27 ص 360)

- عن اللّه تبارک و تعالی : یا أحمد، لولاک لما خلقتُ الافلاک و لولا علیٌ لما خلقتُک و لو لا فاطمه لما خلقتکما؛(1) أی احمد، اگر تو نبودی ، افلاک را خلق نمی کردم ، و اگر علی نبود، تورا خلق نمی کردم و اگر فاطمه نبود، شما را خلق نمی کردم "(بحارالانوار-ج16ص406

امام رضا (ع) ضمن تصریح به محدودیت اذهان مردم در نیل به حقیقت امامت تصریح می کند که امامت بالاتر از نبوت است و برای این ادعا حضرت به اعطای مقام امامت بعد از نبوت به حضرت ابراهیم استدلال می کند: «و ان الامامه خص الله ابراهیم الخلیل (ع) بعد النبوه و الخله مرتبه ثالثه و فضیله شرفه بها». (عیون اخبار الرضا، ج 2، صص 6- 195؛ الکافی، ج 1، ص 199؛ کتاب الحجه، ب نادر جامع، ح 1)

امام رضا (ع) فرمود: « برای امام (ع) نشانه هایی است: او داناترین،… پرهیزگارترین، بردبارترین، شجاع ترین، سخاوتمند ترین و عابدترین مردم است. »

امام علی (ع) درباره علامت های امام بر حق می فرماید: « امام آگاه ترین فرد است به حلال و حرام خدا و احکام گوناگون و اوامر و نواهی او و هرآنچه مردم نیازمند هستند.»

امام صادق (ع) در مقام توصیف اوصاف و مقامات حضرت ابراهیم به ترتیب به مقام‌های: 1- عبد، 2- نبی، 3- رسول، 4- خلیل،  5- امام، اشاره و تاکید می‌کند این مقام ها به ترتیب بوده یعنی اول عبد بعد نبی بعد رسول بعد خلیل و در آخر به مقام امامت نایل می آید. (کافی، ج 1، ص 175) )

امام سجاد (ع) بعد از توصیف خود به ائمه مسلمین خودشان را «حجج الله»، «امان اهل الارض»، «بنا یمسک الله السماء»، «بنا یترل الغیث و ینشر الرحمه و یخرج برکات الارض» و «لولا ما فی الارض منا لساخت باهلها» توصیف می کند که نگاه بلند و ژرف آنان به امامت را می رساند.  این اوصاف از اوصاف اختصاصی امامان است که پیامبران پیشین – جز پیامبر اسلام – بر آنها متصف نبودند.

روشن است كه امامت شأنى اضافه بر شأن نبوت است كه در اثر پايدارى و صبر در مقابل ابتلائات و آزمايش هاى الهى براى آنان حاصل مى شد.

صفات وویژگی های لازم برای امامت عبارتند از: الف. مشروعیت الهی امامت؛ ب. صفات خاص (علم و عصمت)؛ ج. مرجعیت علمی و دینی؛ د. واسطه فیض و قطب (ولایت عامه)؛ هـ . برخورداری از الهام.  بر اساس این تعریف و ویژگی ها هر شخصی ولو حاکم عادل نمی تواند (امام) و حائز صفت امامت گردد، چرا که جمع صفات فوق در انسان های عادی مشکل بلکه ممتنع است و فقط انسان های محدود با فضل الهی و مورد نص خداوند و رسولش می توانند چنین ادعایی را مطرح کنند.

از شیعیان:

1) ابو سعید خدری می گوید: از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که فرمودند: ای علی خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده است مگراینکه او را به ولایت تو راهنمائی نموده است.[1]

2 ) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند در شب معراج از رسولان قبل پرسیدم بر چه چیزی مبعوث گردیده اید؟ جواب دادند: بر نبوت تو و ولایت علی بن ابی طالب و امامان از ذرّیه شما.[2]

3 ) از امام هفتم حضرت ابی الحسن موسی بن جعفر الکاظم علیه الصلاه و السلام روایت است که فرمودند: ولایت علی علیه السلام در جمیع صحف انبیاء گذشته نوشته شده است و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نفرمود مگر بر نبوت محمد صلی الله علیه و آله و ولایت وصیش علی علیه السلام .[3] از تسنن یک نمونه ارائه میشود گرچه احادیث زیادی از آنها داریم: شواهد التنزیل (حاکم حسکانی):

4 )عن ابن مسعود قال: قال لی رسول الله (صلی الله علیه و آله): لمّا اسری بی الی السماء اذاً ملک قد اتانی فقال لی یا محمد سل من ارسلنا من قبلک من رسلنا علی ما بعثوا؟ قلت: معاشر الرسل و النبیین علی ما بعثکم الله؟ قالوا: علی ولایتک یا محمد و ولایة علی بن ابی طالب علیه السلام [4]

ابن مسعود روایت کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمودند: هنگامی که مرا به آسمان سیر دادند فرشته ای نزد من آمد و گفت: ای محمد از رسولانی که قبل از تو مبعوث شده اند بپرس به چه چیزی مبعوث شده *اند؟ من از رسولان و پیامبران پرسیدم: بر چه چیزی خداوند شما را مبعوث کرده است؟ همگی پاسخ دادند: خداوند ما را بر ولایت تو ای محمد و بر ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام) مبعوث کرده است. 1

- اختصاص مفید/ 343 و بحار الانوار 11/60 2- بحار الانوار 26/301 3-                                    اختصاص مفید/ 18 و بصائر الدرجات/ 107

محدّثان اسلامی از پیامبر اکرم(ص) نقل می*کنند که فرمود: «أنا سیّد البشر؛ من سرور آدمیان هستم»، یا « سیّد ولد آدم».(۴) از طرف دیگر در آیه مباهله، امیرمؤمنان علی(ع) به منزله جان پیامبر(ص) معرفی شده است، چنان*که می*خوانیم: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم و شما نیز فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت کنیم، شما هم زنان خویش را، ما نفوس خود را و شما نیز نفوس خود را، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ*گویان قرار دهیم».(۵)

به اتفاق مفسّران، مقصود از «أنفسنا» جز علی(ع) کسی نیست. زیرا در روز مباهله، پیامبر(ص) جز خود، با چهار نفر وارد میدان مباهله شد: حسنین، فاطمه(س) و علی(ع). دو فرد نخست مصداق « ابنائنا» و نفر سوم بیانگر «نساءنا» (زنان) و نفر چهارم که علی(ع) باشد، مصداق «أنفسنا» است، و لازمه این منزلت که پیامبر(ص) او را جان خویشتن معرفی می*کند، این است که او نیز در پیشگاه خدا در حدّ رسول خدا(ص) یا در درجه بعد است، و چون دلیل قاطع بر برتری پیامبر(ص) بر تمام انسان*ها داریم، در این صورت او باید از نظر فضیلت و منزلت، نزد خدا دومین شخصیت باشد  امام زمین 33+33رب زمین = 66امام زمین رب زمین 66+66الله 66 راه الله دین الله =132 اسلام 132 مکتب اهل بیت محمد 66 الله 66+66= 132 اسلام 132 با لاترین مکتب الهی الله92محمد 92 یعنی2ضربدر9= 18ذالحجه"غدیرخم 18+ 18الله=36 جانشین محمد36 +36=72شهدای کربلاء 72نگاه دین 72آداب دین72+72=144 اسلام به ابجدکبیر وصغیراسلام میشود144ضرب 12امام درخودش میشود144 یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن میشود 144 علی کیست جانشین66 +25پیامبر=92 محمد+18ذالحجه" غدیر خم =110علی 110دین الهی 110ولی دین 110 محمد 92یعنی 2ضربدر 9= 18 ذالحجه" غدیر خممحمد 92+18ذالحجه" غدیرخم =110علی110 ولی دین 110دین الهی 110نگین 110دین الهی110جلوه الله110 ماه دین110باادب اهل دین110نان جو110نمک 110 

«أَفَمَن يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّن يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ» (الملک، 22)

 

 

 

ترجمه: پس آيا آن كس كه نگونسار راه میپيمايد هدايت‏ يافته‌تر است ‏يا آن كس كه ايستاده بر راه راست میرود؟

 

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا» (النساء، 59)59امام حق اسلام قرآنی59 آخرین امام دین اسلام 59مهدی 59راه حق الله قرآن 59

 

ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك ‏فرجام‏تر است.

 

ما خدمت حضرت رسول اکرم (ص) عرض کردیم که اتفاقاً در فرازی از همین آیه اختلاف کردیم. این «أُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ» چه کسانی هستند؟ و ایشان نه تنها پاسخ دادند، بلکه از همه بر فهم و قبول آن بیعت گرفتند. (طبق اسناد محکم و موثق اهل سنت و تشیع).

.گنده لات بودند لاتهای قدیم  قصب می کردند خلافت با زمین  آخرش هر لات توبه می کند یا به خنجریا تبر اره هم بر گردن آنها نبوده کارگر  هم شرور یاغی عاصی دلیر توبه میکردند اما هم که دیر خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج یاغی وعاصی به هر کار خلاف گنده لات بی خدای بی حیای نابکار   آل شیطان آل نابکار  ابجد آل عمر باشد برار

به ابجدشیطان22مقصر22دشمن اسلام22عمر22گنده لات22 عمر 22شرور22نابکار22عمر22لا مذهب22با وحشت22ارعاب 22پررو 22تهدید 22 شرور22نابکار22سرکشها22انسان سرکش22خائن هست22گنده لات22درآتشه 22دوزخه22شرور22نابکار 22عمر22با قاصبها22ابابکر22 سرکشها22ارعاب 22ک.سکشها22 انسان سرکش 22بدبختی22 دشمن اسلام22لعنت22باوحشت22 ارعاب22مجرمان22 منافقان22 عمر22لامذهب22نابکار22 دینها 22عمر22تهدید22ارعاب22 بناحقه 22نابحقه22دینها 22احمقه22 خردجال22 عمر22گنده لات نابکار22بی پدر22سگ پدری22 لاشخورا22دشمن اسلام 22عمر22گنده لات 22شرور22نابکار22گورخر 22نیرنگ22 دروغ22کلک 22کید22مکارا22روباه 22ابابکر22بدبختی22 سوره سجده آیه 22 ان من المجرمین منتقمون قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کردابجد این آیه قرآن ابجد ابوبکر عمر عثمان 74 میباشد ان من المجرمین منتقمون74 عمر ابوبکر عثمان 74 والشجرتها الملعونه 74شجره خبیث دین اسلامی 74 عمر ابوبکر عثمان 74بدین نامرد بخبیث نا اهل 74 شجره خبیث دین اسلامی 74عمر ابوبکر عثمان 74 ابجدشان 74 میباشدخداوند برای امتحان امت اسلام دست پیامبر و علی را با گرفتن عهد از ایشان بست و ناکسان خبیث دین بر اسب سرکش خلافت سوار و بسوی جهنم رهسپار شدند ابوبکر دوسال خلافت نکرده آرزوی خلافت را به گور برد تمام ناحق ها دوسال نشده سر نگون میشوند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به درک فرستاد

 

قرآن می فرماید نام امام هم 12بار در قرآن آمده  نام شیعه 12باردر قرآن آمده وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ این آیه34 حرف دارد34+25شیعه=59 مهدی59امام حق اسلام قرآنی59 آخرین امام دین اسلام 59مهدی 59امام حق اسلام قرآنی59 آخرین امام دین اسلام 59مهدی 59راه حق الله قرآن 59   یعنی9+5=14 معصوم کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست  آیه 34حروف دارد 34+34= 68+68=136 مومن 136 علی 136 به ابجد کبیر و صغیر علی 136  این آیه ابجد مولاء علیست 136 یعنی نشانه دین یعنی نماینده الله به ابجد 136 یعنی 6ضربدر 3+1= 19 الله 19 شهادت ضربت خوردن امام علی در محراب نمازدر 19 رمضان شب قدرنماینده الله 46 محمد20+26 علی = 46 ماه 46+46= 92 محمد +18 ذالحجه" غدیر خم = 110 دین الهی 110 ولی دین 110 علی 110 جلوه الله 110 ولی دین 110 ادله دین ها110حامیان110 دین الهی 110 ولی دین 110 «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» (المائده - 55)

يكى از آن آموزه‏ها، موضوع امامت حضرت ابراهيم ‏عليه السلام است. قرآن كريم اين حقيقت را به صراحت و وضوح بيان مى‏كند كه حضرت ابراهيم‏ عليه السلام پس از آزمايش‏ها و امتحان‏هاى فراوان و متعدد به مقام امامت برگزيده شد:
«و اذا ابتلى ابراهيم ربّه بكلمات فاتمّهنّ قال انّى جاعلك للنّاس اماماً. قال و من ذرّيّتى قال لا ينال عهدى الظالمين.» (بقره/ 124) فقط بهترین و مومن ترین فرزندان حضرت ابراهیم به مقام امامت می رسند شجره مطهره47+12 امام = 59 مهدی 59 آخرین امام مهدی (عج)و اولین امام علی (ع) میباشد ل انّى جاعلك للنّاس اماماً.
«(به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده اين آزمايش‏ها برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم. ابراهيم عرض كرد: از دودمان من (نيز امامانى قرار بده) خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمى‏رسد.»
با توجه به اينكه اتمام و پايان اين آزمايش‏ها در اواخر عمر حضرت ابراهيم‏ عليه السلام بوده است و در نتيجه اعطاى مقام امامت در زمانى صورت گرفته كه ابراهيم پيامبر بوده است، اين پرسش مطرح مى‏شود كه مقام امامت چگونه مقام و منصبى است كه ابراهيم به رغم نبوت و پيامبرى اش فاقد آن بوده و سپس بدان نائل شده است؟
پاسخ بدين پرسش به ظاهر ساده، فوق العاده دشوار است؛ زيرا نبوت و پيامبرى خود نوعى امامت يادست كم متضمن امامت است.
چگونه ممكن است پيامبر در بخش عمده دوره نبوت و پيامبريش فاقد مقام امامت باشد و سپس بدان دست يابد؟!
به ابجدبصیرت دین 46ولی46ماه46محمد20+26علی=46ولی 46+46ماه=92 محمد92+18ذالحجه"غدیرخم=110 دین الهی 110 علی110جلوه الله110ولی دین110«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» (المائده - 55) ترجمه آیه فوق جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و آنان كه ايمان آورده ‏اند، همان ايمان آورندگانى كه اقامه نماز و اداى زكات می‏كنند در حالى كه در ركوع نمازند انگشتر به گدا می دهند
امام رضا(ع) در سفری که به بصره داشتند در مجلسی در حضور مردم و دانشمندان ادیان و مذاهب بر بالای منبر رفتند پس، از سخنان و پرسش و پاسخ، سِفْر(جزئی از تورات و انجیل) اول از زبور را خواند. تا این‌که به نام محمّد، على، فاطمه و حسنین(ع) رسید. فرمود: اى رأس الجالوت! (بزرگ یهود) تو را به خدا! آیا اینها در زبور داود نیست؟

رأس الجالوت گفت: آرى، عین مطالب و نام‌‌ها در زبور آمده است.

 

حضرت حضرت امام رضا فرمود: تو را به حق ده معجزه‌‏اى که خداوند بر موسى بن عمران اعطا نمود، قسم مى‏‌دهم، آیا این پنج تن، در تورات به عدل و فضل توصیف نشده‏‌اند؟

 

گفت: آرى، و کسى که منکر آن شود به خدا و پیامبرانش کافر گردیده است. امام رو به او کرد و فرمود: فلان سفر از تورات را بیاور و شروع کرد به خواندن.

 

رأس الجالوت از خواندن و فصاحت و بلاغت حضرت، تعجّب کرد. وقتى امام به نام مقدس محمّد(ص) رسید، رأس الجالوت گفت: آرى، اینها احماد و دختر او،الیا،شبروشبیر هستندکه معناى آن به عربى مى‌‏شود:583محمّد،فاطمه،على،حسن حسین583.
حضرت، سفر سوم از انجیل را گرفته و خواند، تا رسید به نام پیامبر اسلام(ص)، سپس رو به جاثلیق (رئیس مسیحیان در ممالک اسلامی) نموده، فرمود: این پیامبرى که در این‌جا توصیف شده است، کیست؟ جاثلیق گفت: او را توصیف کن.

 

حضرت فرمود: چیزى از خود نمى‌‏گویم، بلکه توصیف خدا را ذکر مى‌‏کنم؛ او صاحب ناقه و عصا و کسا مى‌‏باشد، پیامبر امّى است که نام مبارک او در تورات و انجیل نوشته شده، امر به معروف و نهى از منکر مى‌‏کند و حلال و حرام خدا را بیان مى‏‌نماید. طیّبات و پاکی‌‌ها را حلال و خبائث و ناپاکی‌‌ها را حرام مى‌‏نماید. تکالیف و گناهان سخت را بر مى‌‏دارد. و زنجیرهایى را که مانع از پیمودن راه رستگارى و طریق عدل و مستقیم مى‌‏‌شوند، از بین مى‌‏برد. اى جاثلیق! تو را به حق عیسى- که روح خدا و کلمه او بود- آیا در انجیل این توصیفات را براى این پیامبر ندیده‌‏اى؟

 

جاثلیق سرش را پایین انداخت و دانست که اگر انکار کند، کافر خواهد شد. بعد گفت: آرى، این صفات در انجیل هست و عیسى(ع) نام این پیامبر را آورده است.
امام فرمود: اکنون که انکار نکردى و به این مطالب اقرار نمودى، سفر دوم انجیل را نیز بیاور که در آن‌‌جا نام آن پیامبر و جانشینش على(ع) و نام دخترش فاطمه و فرزندانش حسن و حسین (ع) ذکر شده است.
منبع: الخرائج و الجرائح، ج ‏1، ص 341 - 349

در نتيجه: نامهاي مبارك ائمه ـ عليهم السلام ـ و پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در كتابهاي مقدس كه تورات و انجيل باشد بطور صريح ذكر شده و پيروان اين دو دين براساس آنچه در تورات و انجيل راجع به پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ و اوصياء آن حضرت ذكر شده بود. كاملاً با اوصاف و ويژگي هاي پيامبر و ائمه ـ عليهم السلام ـ آگاهي داشته اند.

همچنين در تورات نام مبارك حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ «هليون» بوده است.

از برخي روايات اسلامي استفاده مي شود كه اسم مبارك امام حسن ـ عليه السلام ـ و امام حسين ـ عليه السلام ـ در تورات (كتاب مقدس يهوديان) «شبر» و «شبير» و در انجيل (كتاب مقدس مسيحيان) «طاب» و «طيب» مي باشند.(1) وهابی ها هر وقت دلایل شیعه در کتب عمر را ثابت می کنند آنها هم مثل دیگر ادیان تاریخ گذشته سریع از کتب خود حذف می نمایند و می خواهند با این کار شکست خود را کم رنگ جلوه دهند
پی نوشت ها:

1. ابن شهر آشوب، مناقب آل أبي طالب، ص 166، نجف، مطبعه حيدريه، 1376 هـ ق.
2. اعلمي، حسن، عيون الاخبار الرضا، ج 2، ص 147، بيروت، مؤسسه اعلمي، اول 1404.
3. مفيد، الاختصاص، 37 قم، جامعه مدرسين بي تا.
4. انجيل برنابا، 29:14.
5. بقره، آيه 146.علی کیست جانشین66 +25پیامبر=92 محمد+18ذالحجه" غدیر خم =110علی 110دین الهی 110ولی دین 110 محمد 92یعنی 2ضربدر 9= 18 ذالحجه" غدیر خممحمد 92+18ذالحجه" غدیرخم =110علی110 ولی دین 110دین الهی 110نگین 110دین الهی110جلوه الله110 ماه دین110باادب اهل دین110نان جو110نمک 110  محرم 288+385شیعه =673-541 عمر ابوبکر =132 اسلام 132 محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد 64دین 64تنها دین بحق الهی 64+64 دین=128حسین128کلیددین128منصب الله 32+32= 64دین 64+64= 128حسین 128 کلید دین 128 امام الهی 128 حسین 128کلید دین 128   دین خدا 669-541 عمرابوبکر=128حسین  کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین128 کلید دین 128کعبه سنگیست که ره گم نشود حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست یک تار موی قائم صاحب کعبه به هزارکعبه نمی دهم  128امام الهی 128جان دینی128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128امام الهی 128 جان جهانی128 حسین128 با الله هو مدد 128 امام همام 128 امام ماه 128 به یا علی 128 یا به ماه دین 128 با اهله جمالی 128 یا دین ناب 128 با امید دینها128 با دین مذهبی 669اهل دین هدف دین الله قرآن 669-541 عمر ابوبکر فتنه ها = 128 حسین  حسین یعنی حما سه ساز دین حسین یعنی حم سین نون والقلم و ما یسطرون حسین یعنی ترسیم کنند خط شهادت درجهان حم سین حامی محمد سیرت نوح حسین کشتی نجات128حسین128امام الهی128محبوب دین ها 128با محبوب الله128 گل زمان 128حسین128به طبیب زمان128 کلید دین 128امام الهی128 حسین128در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده چهار{محمد {فاطمه} چهار علی}  دو حسن حسین جعفر موسی که در راه است انشاء الله نماینده قرآن 511+72بدینها =583 نماینده قرآن بدین ها 583محمد علی فاطمه حسن حسین 583شجره های مهدی 583 امت اسلامی 583 اهل دین اسلام قرآن 583 شیعه بدین اسلام 583  

واقعیت587-541فتنه ها541 عمر ابوبکر541  =46محمد20+26علی=46راه حق محمد46 نماینده الله46 آئینه الله 46کلید الله46شورای دینها587-541 عمر ابوبکر=46 انتخاب درست محمد46نماینده الله 46با امام برحق جهان46 تفکر الله46با تفکر قرآن46 تفکر علی46کلید الله46 آئینه الله 46جانشینه سلطانه46رهبرجهان اسلام46رهبر اسلام قرآن 46سلطان جهان اسلامه 46باولای قرآن46با تفکر مهدی46یا قهرمان جهان46 الحمدو لله46 نمازستون دین است46باولای قرآن46حق دین الله 46 کلیدقلبها46آئینه الله46مومن حق الله46 محمد20+26علی =46نماینده الله46مومنانه به قرآن46وصی پیمبر46آئینه الله46مومن الله46نماینده الله46رهبر حق جهان46 محمد20+26علی=46گل گل گل گل بمحمد46بکلام خاص الله46 بانظر الله قرآن46 رهبر اهل جهان 46جانشین بحق آدمه46نماینده الله46 قائم آل محمد46رهبرا الهی46آئینه الله46مومن الله 46وصی پیمبر46نماینده الله 46خورشیدجهان نما46آئینه الله 46 حق مومن الله46 محمد20+26 علی =46 نماینده الله46 محمد20+26 علی = 46 مهدی 23+23= 46 ماه 46 به ارباب کل جهان46+46= 92 محمد +18 ذالحجه" غدیر خم = 110 علی 110 ولی دین 110 دین الهی110 جلوه الله 110 علی 110 ولی دین 110

 

رمزا کلید الله66 کلید الله محمد 66 الله 66+66 عالی ترین مذهب= 132 اسلام 132دین و یا مذهب 132امام کل 132قلب 132 یا علی هو 132+64 دین = دین اسلام 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 دین اسلام 196   به ابجد صغیر اشهد ان محمد رسوالله 66 الله 66 +66=132 اسلام 132 بدین الله 132 به ابجد اسلام 132 بدین 66+66 الله = 132 اسلام132 +64 دین = 196 دین اسلام 196کلید اسلام 196 کلید بدین الله 196امام کل دین 196 کلید بدین الله 196دین اسلام 196قلب اسلام 196اسلامه مهدی 196امام کل دین 196 ضرب 14 معصوم196 دین اسلام196 میباشد196دین اسلام 196کلیدبدین الله196+189 دین با حق =385 شیعه بدین اسلام 583محمد علی فاطمه حسن حسین583 عاشوراه 583 اهل بیت فاطمه 583با عشق علی 583 شبکه نور 583 کهیعص195+278حمعسق=473+110دین الهی= 583عاشوراه 583شبکه نور583محمدعلی فاطمه حسن حسین 583 نماینده قرآن 511+72بدینها =583 نماینده قرآن بدین ها 583محمد علی فاطمه حسن حسین 583شجره های مهدی 583 امت اسلامی 583 اهل دین اسلام قرآن 583 شیعه بدین اسلام 583   إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ583 أَحَدَ عَشَرَ583 محمد علی فاطمه  حسن حسین583 عاشوراه 583کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ ای یوسف زهرادوازدهمین سوره قرآن بیا ای جانه دله 26 علی و زهرا  بیا تا همه در برابرت خشوع و خضوع  کنند ای 12 دوازدهمین سوره قرآن یوسف زهراجانها به فدایت اگر دین شما امام الهی جان الهی و کلید دین ندارد دین شما به درد عمت میخوره مثل عمر که عمش مادرشم بود  شهید نماز33+33=66 الله 66+66=132 اسلام 132 اسلام 132+64دین=196دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود196 دین اسلام 196 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه25شیعه 25کعبه25 ارباب جهان25 اصل اسلام25 انسان کامل25 انسان نمونه25اصل حق25اصل اسلام25شیعه25دین آدم25نام آدم 25بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر اصل اسلام 25میباشدنام امام هم 12بار در قرآن آمده  نام شیعه 12باردر قرآن آمده وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ این آیه34 حرف دارد34+25شیعه=59 مهدی59 یعنی9+5=14 معصوم کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست  آیه 34حروف دارد 34+34= 68+68=136 مومن 136 علی 136 به ابجد کبیر و صغیر علی 136  این آیه ابجد مولاء علیست 136 یعنی نشانه دین یعنی نماینده الله به ابجد 136 یعنی 6ضربدر 3+1= 19 الله 19 شهادت ضربت خوردن امام علی در محراب نمازدر 19 رمضان شب قدرنماینده الله 46 محمد20+26 علی = 46 ماه 46+46= 92 محمد +18 ذالحجه" غدیر خم = 110 دین الهی 110 ولی دین 110 علی 110 جلوه الله 110 ولی دین 110 حامیان110 دین الهی 110 ولی دین 110 «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» (المائده - 55)

به ابجدولی46ماه46 محمد20+26علی=46ولی 46+46ماه=92 محمد92+18ذالحجه"غدیرخم=110 دین الهی 110 علی110جلوه الله110ولی دین110 ترجمه آیه فوق جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و آنان كه ايمان آورده ‏اند، همان ايمان آورندگانى كه اقامه نماز و اداى زكات می‏كنند در حالى كه در ركوع نمازند انگشتر به گدا می دهند

در بسياري از كتب تفسير و حديث و تاريخ، امام حسين(ع) از جمله مصاديق بارز آية تطهير،[1] مباهله،[2] مودت[3]، اطعام[4]و كلمات[5] و آيات پاياني سورة فجر دانسته شده، و روايات معتبري در اين باره نقل كرده‎اند. دربارة آيات پاياني سورة فجر  رواياتي نقل شده است كه اثبات كنندة اين معناست كه اين آيات دربارة حضرت سيدالشهداء امام حسين(ع) است در تفسير «البرهان» چنين آمده است:


امام صادق(ع) فرمود: اقرؤا سورة الفجر في فرائضكم و نوافلكم فانها سورة الحسين بن علي، سورة فجر را در نمازهاي واجب و نيز نماز مستحب خود بخوانيد؛ چرا كه اين سوره، سورة حسين بن علي است.


پس از اين كلام امام صادق و تحريض و تشويق مخاطبين به خواندن سورة فجر در نمازهايشان با اين كلام زيبا و دلنشين و همراه با دعاي «وارغبوا فيها رحمكم الله»؛ از سرشوق و رغبت به اين امر اقدام نماييد. خداوند شما را مورد رحمت و لطف قرار دهد، يكي از اشخاص حاضر در مجلس سؤالي مي‎نمايد ـ كه چه بسا سؤال بسياري از ماها نيز باشد؛ سؤال مي‎كند: چگونه اين سوره، سورة اختصاصي حسين بن علي شد؟


امام صادق(ع) فرمود: شما مگر اين بخش از آيه و كلام خداوند را نشنيده‎ايد كه مي‌فرمايد: «يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضية مرضية فادخلي في عبادي وادخلي جنتي» انما يعني الحسين بن علي ـ عليهما السّلام ـ فهو ذو النفس المطمئنه الراضية المرضية و اصحابه من آل محمد ـ صلوات الله عليهم ـ الرضوان عن الله يوم القيامه و هو راض عنهم، و هذه السورة في الحسين بن علي و شيعته و شيعة آل محمد خاصة،

 

امام صادق(ع) در تفسير آيه مي‌فرمايد: اين آيه دربارة حسين بن علي ـ عليهما السّلام ـ است؛ چرا كه آن بزرگوار صاحب نفس مطمئنه بود و از خدا راضي بود و خدا نيز از او راضي بود، و ياران آن بزرگوار از خاندان محمد(ص) از خداوند راضي بودند و خداوند نيز از آن‌ها راضي بود، و اين سوره فقط دربارة حسين بن علي و شيعيان او و شيعيان آل محمد(ص) مي‌باشد.

سوره حمد

در سوره حمد که آغازگر کتاب آسمانی و امام حسین(ع) که سرآمد کتاب شهادت بود، ذکری به میان آمد. در سوره بقره نیز آیه ای هست که می توان در رثای امام حسین(ع) استفاده نمود و آن سخن فرشتگان است که گفتند:

« أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء؛ آیا در روی زمین کسی را قرار می دهی که بر روی آن تبهکاری می کند و خونها می ریزد؟»

در روایات نقل شده که فرشتگان این سخن را با توجه و مشاهده شهادتگاه امام حسین(ع) و یارانش در کربلا و دلایلی که بیانگر این مطلب بود، ابراز کردند.

سوره آل عمران

هنگامیکه علی اکبر فرزند گرامی حضرت امام حسین(ع) به سوی میدان نبرد رفت، ایشان اینگونه تلاوت فرمود:

« ان الله اصطفی آدم و نوحاً و ال ابراهیم و ال عمران علی العالمین* ذریةً بعضها من بعضٍ و الله سمیعٌ علیم؛ خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید، آنان نسلی هستند که برخی از برخی دیگرند و خداوند شنوای داناست.»

سوره نساء

از جمله آیاتی که می توان در رثای امام حسین(ع) ذکر نمود، آیه 98 است که می فرماید:

« الا المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان لا یستطیعون حیلةً و لا یهتدون سبیلا؛ مگر گروهی از مردان و زنان و کودکانی که به راستی ناتوان بودند.»

بارزترین مصداق این آیه گروهی بودند که همراه آن حضرت به کربلا آمده بودند و بدون هیچ گناهی مورد محاصره و ستم ستمکاران واقع شده بودند.

سوره مائده

آیه 114 از این سوره را می توان در بهره مندی از آب کوثر دانست که برای او و یارانش در حال شهادت فرود آمد بدون آنکه آبی را درخواست کرده باشند:

 « انزل علینا مائدةً من السماء تکون لنا عیداً؛ خداوندا! از آسمان بر ما مائده ای نازل فرما که برای ما عید باشد.»

آری! شهیدان کربلاء، هر نوع تشنگی و گرسنگی و زخم و شهادت در راه خدا، راضی و خشنود بودند و چنین ایثاری گواراتر از هر نوع غذا و نوشیدنی بود تا با شادمانی به لقاء پروردگار بشتابند.

سوره اعراف

بر اساس تفاسیر وارد شده، امام حسین(ع) از رجال اعراف است:

« و علی الاعراف رجالٌ یعرفون کلاً بسیماهم؛ مردانی که از اعراف هستند از سیمایشان شناخته می شوند.»

شناخت امام حسین(ع) راههای گوناگون و ویژه ای دارد، از جمله آنها زائران آن حضرت در قیامت هستند که به وسیله نشانه هایی که در سیمایشان پدید می آید، شناخته می گردند.

سوره انفال

از  حقوق امامان معصوم(ع) و از جمله امام حسین(ع) و فرزندان آنان که مورد غضب واقع شد، انفال است. آن حضرت نه تنها از چنین حقوقی محروم گشت، بلکه حقوق اولیه انسانی و حق حیات که بین تمام موجودات مشترک است، از ایشان سلب شد و حتی حق آب نوشیدن را نیز از آنان منع کردند.

سوره برائت

در عظمت فداکاریهای بی بدیل اباعبدالله الحسین(ع) می توان از تمامی آیاتی که در زمینه جهاد در راه خدا نازل شده استفاده نمود. زیرا آن حضرت و خاندان و یاران باوفایش در حقیقت بهترین معامله را با خدا انجام دادند و بالاترین مصداق این آیه شریفه هستند که می فرماید:

« ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التوراة و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم؛ خداوند جان و مال مردم با ایمان را به بهای بهشت خریداری نمود، آنان در راه خدا می جنگند و در این راه می کشند و کشته می شوند و این وعده تخلف ناپذیر الهی است که در تورات و انجیل و قرآن آمده و از خدا با وفاتر به عهد خود کیست؟ پس ای اهل ایمان بر شما بشارت باد برای چنین معامله ای که با خدای خود نمودید و این همان رستگاری باشکوه است.

تمام بندگان خدا در بازار سوداگری این دنیا هرکدام به گونه ای عمل کردند، اما معامله امام حسین(ع) ویژه آن حضرت بود و ارزش و پاداش و کیل و پیمانه اش نیز به همان سبک ویژه پرداخت گردید.

سوره یونس

در آن شرایط و حالاتی که پیکر پاک و دردمند امام حسین(ع) در بیابان رها شده بود، همانند حضرت یونس (ع) مصداق این آیه شریفه شده بود که: « بالعراء و هو سقیم»

أسفی لعارٍ مثل یونس العراء                   یقطینه فیها جناح الأنسر

دریغ و افسوس بر آن برهنه ای که مانند یونس، بر ریگ های تفتیده کربلا افتاده و بوته سایبانش در آنجا، بال های پرندگان و شمشیرها و نیزه ها بود.

سوره هود

وقتی که حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در میدان نبرد مقابل سپاه بنی امیه قرار گرفت، سخنان روشنگری بیان فرمود تا حجت را بر آن قوم تمام کند و در ضمن آن آیاتی تلاوت کرد و فرمود:

« قال انی اشهد الله و اشهدوا انی بریٌ مما تشکرون* من دونه فکیدونی جمیعاً ثم لاتنظرون* انی توکلت علی الله ربی و ربکم ما من دابةٍ الا هو آخذ بناصیتها ان ربی علی صراط مستقیم؛ من خدا را گواه می گیرم، شما نیز گواه باشید که من از آنچه شما بدان شرک می ورزید، بیزارم. سپس همگی با مکر و فریب بر ضد من برخاستید و مرا مهلت ندادید. من بر خدای یگانه که پرودرگار من و شماست توکل کردم. هیچ جنبده ای نیست مگر آنکه زمام اختیارش در دست خداست، به راستی که پروردگار من بر راه مستقیم است.

سوره یوسف

در روایات اهل سنت نقل شده که این سوره، در بردارنده پیام های تسلی بخش برای پیامبر گرامی به جهت حوادثی که قرار بود برای فرزندش امام حسین(ع) اتفاق بیفتد بود. و نیز اتفاق های مشابهی که در زندگی تاریخ ساز آن حضرت بوقوع پیوست که بازندگی جناب یوسف(ع) مطابقت داشت.

سوره رعد

در این سوره ازعبادت ویژه موجودات و از جمله عبادت رعد سخن به میان می آورد که:

« و یسبح الرعد بحمده و الملائکة من خیفته؛ و رعد با ستایش او، و فرشتگان از بیم او تسبیح می گویند.»

در حدیثی نقل شده که هیچ ابری نیست که رعد و برق داشته باشد مگر اینکه قاتل امام حسین(ع) را لعنت می نماید.

سوره ابراهیم

در این سوره شریفه، آیه 37 سرگذشت اسکان یافتن خانواده حضرت ابراهیم(ع) را در بیابان بدون آب و علف « بوادٌ غیر ذی زرعٍ » بیان می کند که با نحوه اسکان یافتن خاندان امام حسین(ع) در کربلا مطابقت دارد و از موارد شگفت انگیز آن، خداحافظی و گفتگوی آن حضرت با خاندانش در واپسین لحظات حیات شریف ایشان است که پس از آن به سوی شهادتگاه خویش می شتابد.

سوره اسراء

سرزمین کربلا، مکانی ویژه برای عروج امام حسین(ع) بود و جایگاهی برای معراج فرشتگان پدید آورد. همچنان که جایگاه ویژه ای برای معراج جد بزرگوارش گردید و آن حضرت در این باره فرمود: « در سفر آسمانی معراج، زمانیکه بر روی منطقه کربلا قرار گرفتم، در آنجا محل شهادت فرزندم حسین(ع) و یارانش را مشاهده کردم.»

سوره کهف

این سوره، یادآور سر بریده آن گرامی است که بر فراز نیزه دژخیمان، قرآن تلاوت می کرد زید بن ارقم در کوفه شنید که زبان مبارک آن حضرت آیه ای از سوره کهف تلاوت می فرمود که:

« ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجباً؛ آیا پنداشته ای که اصحاب کهف و رقیم از نشانه های شگفت انگیز ما بوده اند؟ گروهی دیگر از مردم در سرزمین شام شنیدند که می فرمود: « انهم فتیةٌ آمنوا بربهم و زدناهم هدی؛ آنان جوانمردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند و ما نیز بر هدایتشان افزودیم.»

تلاوت چنین آیاتی آنهم از سر بریده آن حضرت بر فراز نیزه های ظلم و ستم، بیانگر حکمت ویژه ای است و جای تعمق بسیار دارد، زیرا سرگذشت آن حضرت، شگفت انگیزتر از اصحاب کهف و رقیم است و شهدای کربلا از بارزترین مصادیق هدایت یافتگان هستند.

سوره مریم

در حدیث زکریا اشاره شده « کهیعص» مربوط به واقعه کربلا و شهادت خاندان پیامبر اسلام و بیدادگری حکومت یزید بود که آنان را در حال تشنگی و صبر به شهادت رساند.

در کتاب تهذیب و بحارالانوار از امام سجاد(ع) در تفسیر این آیه نقل شده که می فرماید: « فحملته فانتبذت به مکاناً قصیاً» وقتی که مریم به او باردار شد، او را به مکانی دور افتاده برد، مریم از شهر دمشق خارج و به کربلا آمد، و عیسی(ع) را در محل شهادتگاه امام حسین(ع) بدنیا آورد و در همان شب بازگشت.

سوره طه

در این سوره به مناسبت های مختلف، شباهت هایی میان امام حسین(ع) و داستان موسی(ع) بیان شده از جمله در آیه « اذ رأی ناراً فقال لأهله امکثوا أنی آنست ناراً »، زمانیکه موسی آتشی را دید، به خانواده خود گفت: درنگ کنید، زیرا از دور آتشی را می بینم، شاید بتوانم برای شما شعله ای از آن بیاورم. حضرت امام حسین(ع) نیز در حالیکه در مدینه بود از جانب کربلا نوری را مشاهده کرد و به خاندان خویش فرمود: همراه من حرکت کنید. از او پرسیده شد چرا خانواده را با خود می برید، فرمود: « اراده الهی بر این امر تعلق گرفته که آنان را اسیر ببیند.»

در سوره های دیگر بر اساس مناسبت های ویژه بعضی از آیات را تلاوت می کرد، از جمله آیاتی از سوره قصص را هنگام خروج از مدینه قرائت کرد و برخی دیگر از آنها را در وقت ورود به شهر مکه که در جای مناسب ذکر آنها خواهد آمد.عده ای از اصحاب نیز آیاتی از سوره مؤمن را به هنگام پیکار آن حضرت تلاوت کردند که در بخش اول مربوط به شهداء بیان می گردد.

نکات دیگری از سوره هایی که می توان در رابطه با جایگاه امام حسین(ع) بیان نمود، بطور خلاصه عبارتند از: سوره هایی که با حروف مقطعه ای مانند طس، طسم، حم، یس، ص، المر، ق و نون شروع می شوند، در این حروف تأثیرگذاری خاص و اشاراتی به اسماء الهی دارد و اسراری در خود نهفته دارد که شناخت آنها تنها برای پیامبر(ع) و امامان علیهم السلام میسر است که مخاطبان حقیقی وحی الهی هستند.

در پیکر مطهر امام حسین(ع) نیز حروف مقطعه ای بر اثر ضربات نیزه ها و زخم شمشیرها بوجود آمده بود که هر کدام از آنها در مقام عرفان و رضا و تسلیم اسراری نهفته در خود دارد. و تنها کسی بر این اسرار راه می یافت که از راز و رمز این حروف مقطعه آگاهی کامل داشت. به همین جهت پیامبر گرامی بعضی از اعضاء و جوارح امام حسین(ع) را بوسه باران می کرد و گاهی نیز به امیرمؤمنان (ع) می فرمود تا او را نگاهدارد و بدین سان محل فرود شمشیرها ونیزه ها و حروف مقطعه را می بوسید و می گریست.

در ابتدای سوره هائی که با تسبیح خدا شروع می شود، ارتباط معناداری میان آیات سوره و آغاز آن وجود دارد که همان صفات الهی است و خداوند تعالی نیز از این صفات خود، امام حسین(ع) را بهره مند ساخته است.

سوره مدثر

این سوره که با خطاب به پیامبر گرامی آغاز می گردد، در ضمن خود اشاراتی به آن حضرت دارد، زیرا باطن این سوره از آن جناب است و این معنا از ظاهر آیات آشکار بوده و بر همین اساس مدثر که پیامبر(ص) است از امام حسین(ع) و ایشان هم از مدثر است.

سوره مزمل

مخاطب این سوره پیامبر اکرم(ص) است و امام حسین(ع) و پیامبر(ص) هر دو از یکدیگر هستند بنابراین امام حسین(ع) همان مزمل به خون خویش، که در ظلمت شب و گمراهی ها بپا خواست و حاکمیت ظلم و جور را زائل نمود وحق را آشکار ساخت. یاران به خون غلطیده اش نیز همانند یاران پیامبر(ص) بودند که در روز احد حضرت در مورد آنان فرمود: « آنان را با خون و لباس گلگونشان پیجید که من گواه آنان هستم.» اما برای یاران امام حسین(ع) لباسی باقی نگذاشتند و آنان را با همان خونها دفن کردند.

سوره هایی که با سوگند آغاز می شوند

باطن و حقایق این سوره ها نیز بر حالات و شرایط و پیکر مطهر، و قلب توانمند آن حضرت منطبق است و همچنین بر یاران وفادار و شرایط سخت آنان مطابقت دارد. برای نمونه آیاتی که می فرماید:

« و الصافات صفاً فالزاجرات زجراً فالتالیات ذکراً، سوگند به آنانکه برای انجام فرمان خدا صف بسته اند. سوگند به آنانکه با سختی می رانند، سوگند به تلاوت کنندگان قرآن.»

این آیات بر امام حسین(ع) ولشکر فداکارش که برای جهاد در راه حق به صف در آمده بودند، تطبیق می کند و همچنین بر صف آرایی مجاهدین در راه حمایت دین خدا، وصفوف پیوسته آنان در حال نماز، صف آرایی پیکرهای غلتیده در خاک و خون، و صف آرایی سرهای بریده ای که در یک قبر دسته جمعی دفن شدند.

سوره فجر

« والفجر * و لیال عشرٍ* والشفع و الوتر* و اللیل اذا یسر؛ سوگند به سپیده دم، و سوگند به شب های ده گانه، و سوگند به جفت  و فرد، و سوگند به شب هنگام که می رود.»

امام حسین(ع) نیز سپیده دم روشنی بخش و هدایت کننده انسانیت ومصائب جانگدازش، شب های ده گانه ای دارد. حسین(ع) و برادر دلاورش شفع یکدیگرند. و در هنگامیکه تنهایی و به شهادت رسیدن همه یاران، وتر است. او همان وتر و فردی است که روح آرامش یافته اش مورد خطاب الهی است. همان روح بزرگ که به سوی معبود یگانه باز می گردد و در اوج خشنودی و رضایتمندی به لقاء حضرت دوست می شتابد.

سوره طور

« والطور* و کتاب مسطور* فی رقٍ منشورٍ* و البیت المعمور* السقف المرفوع* والبحر المسجور؛ سوگند به کوه طور، و سوگند به کتاب نگاشته شده، در صحیفه ای گشوده و سوگند به بیت المعمور، و سوگند به سقف بر افراشته و سوگند به دریای برافروخته و خروشان!

طور به دو معنا محل شهادت آن حضرت است،زیرا بر طبق روایت نقل شده به شهادتگاه ایشان دلالت می کند و هم از نظر معنوی اینگونه است. کتاب مسطور نیز بر بدن شریف آن حضرت اطلاق می شود بیت العمور سر مقدس ایشان است، و بحر مسجور نیز با میدان کربلا در روز عاشورا منطبق می گردد.

سوره نجم

« و النجم اذا هوی؛ سوگند به ستاره آنگاه که در افق پنهان می گردد.»

امام حسین(ع) نیز ستاره درخشانی بود که در افق کربلاء به شهادت رسید و پنهان گشت.

سوره ضحی

« والضحی ؛ قسم به شعاع گسترده آفتاب»

این سوگند نیز اشاره به درخشندگی و نورانیت چهره امام حسین(ع) دارد که در پرتو وجود مقدسش نور ایمان تجلی می یابد.

سوره بروج

« و السماء و الطارق* و ما ادریک مالطارق* النجم الثاقب؛ سوگند به آسمان و سوگند به ستاره طارق، تو چه می دانی که طارق چیست؟ آن ستاره درخشنده، ستاره ای که نور و درخشندگی اش تاریکی ها را می شکافد و در آن نفوذ می کند.

امام حسین(ع) نیز مانند ستاره درخشانی است که نور وجودش تاریکی های زمین را می شکافد و به آن روشنی می درخشد.

سوره شمس

« و الشمس و ضحها* و القمر اذا تلیها* و النهار اذا جلیها؛ سوگند به خورشید و سوگند به شعاع گسترده اش! و سوگند به ماه، آنگاه که در پی آفتاب برآید! و سوگند به روز که چون تجلی یابد جهان را روشنی می بخشد.

چهره درخشان امام حسین(ع) نیز خورشید جهان افروز است، زیرا او حقیقت خورشیدی است که با پدید آمدن ابرها در آسمان، خورشید امامت و حماسه بجامانده اش هرگز رو به خاموشی نمی گراید گر چه وجود مقدسش به خاک و خون کشیده شود، اما نور وجودش برای همیشه، روشنی بخش زمین و زمان خواهد بود، همچنانکه پیکر مطهرش در آن شب های سه گانه ای که بر روی زمین بجامانده بود، همچون خورشیدی روشنی بخش اطراف بود.

سوره مرسلات

«المرسلات عرفاً؛ قسم به فرشتگانی که پی در پی فرستاده می شوند!»

و سوگند بر آن فرشتگانی که پیوسته و پی در پی ره خدمت آن حضرت فرود می آمدند.

سوره نازعات

« و النازعات عرقاً* و الناطشات نشطاً؛ قسم به فرشتگانی که به شدت جانها را می گیرند، قسم به فرشتگانی که جان( مؤمنان) را با نشاط و مدارا می گیرند.

در این آیات نیز اشاره ای به ارواح پاک شهیدان کربلا دارد  که به راحتی جانهای خود را تسلیم حق تعالی نمودند.

سوره ذاریات

« و الذاریات ذرواً * فالحاملات وقراً؛ قسم به بادهای وزنده، قسم به ابرهای سنگین باران زا!»

در بعضی از تفاسیر وارد شده که این آیات بر جهاد اصحاب امام حسین(ع) در روز عاشورا تطبیق می کند.

سوره تین

« و التین و الزیتون؛ سوگند به انجیر و زیتون!»

روایت شده زیتونی که مورد قسم واقع شده، وجود پر برکت اباعبدالله الحسین(ع) است.

سوره عادیات

« و العادیات ضجاً؛ سوگند به اسبان دونده ای که نفس نفس نی زنند!»

این آیه نیز اشاره به اسبهای دلاوران در دشت کربلا می کند.

سوره قیامت

تمامی سوره قیامت بر قیامت اهل بیت(ع) که در روز عاشورا برپا گردید، دلالت می کند. آن حادثه عظیم و فاجعه هول انگیز و کوبنده، یادآور جوش و خروش فریاد قیامت است که مصیبت آن فراتر از هر واقعه مصیبت بار دیگر خواهد بود.

آری واقعه دردناک عاشورا، آن روز کوبنده ای بود که قلوب نیکان و بدکاران را درهم کوبید، دلهای حق طلب را بلرزه در آورد، و غم و اندوه آن مصیبت همه جا را فرا گرفت.

در آنروز غم انگیز گویا آسمان شکافته شد و انشقاق و انفطار تحقق یافت. در آن هنگام که شمشیر بر فرق مبارک حسین بن علی(ع) فرود آمد، خورشید انسانیت بی فروغ گردید و ستارگان علم و فضیلت بر روی زمین ریختند همچنانکه در وقوع قیامت خورشید درهم پیچیده و بی فروغ می گردد و ستارگان آسمان فرو می ریزند.

سوره قدر

« انا انزلناه فی لیلة القدر؛ فضیلت امام حسین(ع) همانند فضیلت شب قدر است که بحث آن در جای خود خواهد آمد.

سوره کافرون

امام حسین(ع) آئین کفر و شرک را برانداخت و کفر اهل نفاق را نمایان ساخت و از همگی آنان بیزاری جست و فرمود: « لکم دینکم دلی دین؛ دین شما برای شما و دین من برای من است.»

سوره فلق و ناس

این دو سوره شریفه که به نام معوذتین معروف است در روایات شیعه و اهل سنت وارد شده که در شأن امام حسن و امام حسین علیهماالسلام نازل گردیده و در پرتو این سوره ها، آن دو بزرگوار در پناه امن الهی واقع شده اند.


و در پايان روايت، امام صادق(ع) مي‎فرمايند: من ادمن قراءة الفجر كان مع الحسين في درجته في الجنة، ان الله عزيز حكيم، هر كس در خواندن سورة فجر مداومت داشته باشد، با امام حسين در درجه‎اش در بهشت خواهد بود، به درستي كه خداوند بر هر چيز توانا و به هر امري دانا است.[6]


در روايت ديگري كه از ابوبصير از امام صادق(ع) نقل شده است، امام صادق(ع) مي‌فرمايد: يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ؛ ارْجِعِي إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة » الآيه يعني الحسين ابن علي ـ عليهما السّلام ـ[7] مراد از «نفس المطمئنه» كه از خداوند راضي و خداوند نيز از او راضي است، حسين بن علي(ع) است در اين آيات، كلمة «نفس المطمئنه» نقش كليدي و محوري دارد به طوري كه فهم معناي آيه تا حدود زيادي به روشن شدن معناي اين واژه بستگي دارد، و چه بسا وجود اين كلمه در اين آيه موجب تفسير و بيان شأن نزول آيه، دربارة حسين بن علي(ع) گرديده است، و آن حضرت مصداق اتم و اكمل آن به حساب آمده است.


سؤالي كه در اينجا مي‌تواند مطرح شود اين است كه چه امري باعث اين تقريب و تقارن گرديده است؟ و چرا حسين بن علي(ع) از ميان معصومين ـ عليهم السّلام ـ به عنوان مصداق اين آيه معرفي گرديده است؟


در پاسخ بايد گفت: با توجّه به آنچه كه در تاريخ عاشورا به فراواني نقل گرديده است كه از يك سو براي حادثة عظيم عاشورا، هيچ واقعه و حادثه‎اي به عنوان نظير و مانند و شبيه سراغ نداريم، و مصيبت بزرگي كه در اين رويداد عظيم تاريخي بر خاندان عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ وارد گرديد، در تاريخ نمونة ديگري ندارد، و از ديگر سو، قرباني بزرگ اين حادثه حضرت سيدالشهداء ـ عليهم السلام ـ بود كه در سهمگين‎ترين حالات و لحظات و شكننده‎ترين ماجراهاي اين حادثه، در نهايت اطمينان و آرامش نفس بود، به طوري كه در روايت راويان شاهد حادثه آمده است كه هر چه اين حادثه به پايان خود كه شهادت حضرت سيدالشهداء(ع) بود نزديك‎‎تر مي‎شد، چهرة دلرباي امام، زيباتر و برافروخته‎تر مي‎شد، و براي لقاي پروردگار آماده‎تر.

 

از اتفاقات سهمگين و تزلزل آفرين آن حادثه در چهرة امام، ذره‎اي سستي و ضعف و يا بي‎صبري و جزع و شكوه ديده نشد و در عوض در اين ماجرا از ابتدا تا انتها ميزان تسليم و صبر آن حضرت كه ناشي از اطمينان و آرامش نفس بود، افزوده‎تر مي‎شد. و اين جمله آخر آن حضرت در لحظات پاياني عمر شريفش شنيدني و زيباست: صبراً علي قضائك يا ربّ لا اله سواك يا غياث المستغيثين، مالي ربّ سواك و لا معبود غيرك، صبراً‌علي حكمك، بر قضاي تو شكيبا هستم! پروردگارا! معبودي جز تو نيست، اي پناه بي‎پناهان! من غير از تو پروردگار و معبودي ندارم، برخواست و ارادة تو شكيبا هستم.[8]

پي نوشت ها:
[1] . احزاب/ 33.
[2] . آل عمران/ 61.
[3] . شوري/ 23.
[4] . انسان/ 8.
[5] . بقره/ 37.
[6] . بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، قم، مؤسسة مطبوعاتي اسماعيليان، بي‎تا، ج 4، ص 461؛ و بحارالانوار، ج 24، ص 93 و ج 44، ص 218.
[7] . حويزي، تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 577؛ و بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، ج 4، ص 460؛ و بحارالانوار، ج 24، ص 350؛ و تفسير القمي، علي بن ابراهيم قمي، قم، دارالكتاب، چاپ سوم، 1414 ق، ج 2، ص 422.
[8] . موسوعة كلمات الامام الحسين(ع)، ص 510.

چه آياتي در قرآن، درباره امام حسين(عليه السلام) تأويل يا تفسير شده است؟
آيات فراواني در قرآن درباره امام حسين(عليه السلام) وجود دارد. برخي رقم آيات را 128 و برخي ديگر تا 250 آيه ذكر كرده‌اند. برخي از آيات ياد شده، آشكارا درباره امام‌حسين(عليه السلام) نازل شده است و برخي با تفسير و تأويل مفسران ـ البته به كمك روايات‌ـ بر ايشان تطبيق شده است. اين آيات را از جهات مختلفي مي‌توان دسته‌بندي كرد:
الف) آياتي كه بر اساس منابع تفسيري و روايي، مربوط به امام حسين(عليه السلام) است:
اسراء، 33; مريم، 1; حج، 60; احقاف، 15; رحمن، 22; نازعات، 6; تكوير، 8‌; فجر، 27; تين، 1.
ب) آياتي كه بر امام حسين(عليه السلام) تطبيق شده است:[1]
بقره، 84 و 193; نساء، 31 و 77; انعام، 62; انفال، 75; اسراء، 4 و 6; مريم، 7; حج،‌19 و 40; عنكبوت، 15; صافات، 88 و 89; زخرف، 28; دخان، 29; نبأ، 18; عبس، 25; انشراح، 1.
ج) آياتي كه در شأن يا تطبيق بر امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) نازل شده است:
آل‌عمران، 61; نساء، 36 و 69; انعام، 84; نور، 35; فرقان، 74; احزاب، 40; رحمن،‌17; واقعه، 89; حديد، 12 و 28; تغابن، 15; فجر، 3; بلد، 3 و 9; بروج، 3; شمس، 2 و 3; سوره فلق.
د) آياتي كه مربوط به پنج تن آل عبا يا تعدادي از آنان است، كه يكي از آنان امام حسين(عليه السلام)است:
بقره، 37، 54، 60، 124 و 238; آل‌عمران، 7 و 110; نساء، 43; مائده، 54; اعراف،‌46 و 157; يونس، 63 و 64; نحل، 43; اسراء، 44; مؤمنون، 1 و 111; فرقان،‌10، 54 و 57; فاطر، 32; صافات، 165 و 166; شوري، 23; طور، 21; حشر، 9; صف، 4; حاقه، 17; انسان، 7; مرسلات، 41.
هـ‌) آياتي كه مربوط به دوازده امام يا چهارده معصوم(عليهم السلام) است:
بقره، 31، 35، 136 و 137، 143، 256 و 261; آل‌عمران، 36، 95، 185 و 200; نساء،‌59; مائده، 56; توبه، 36; هود، 91; ابراهيم، 24; حجر، 45، 46، 47 و 75; نحل،‌90; اسراء، 71; طه، 115; حج، 77; نور، 36، 37 و 55; احزاب، 12 و 33; صافات،‌83; شوري، 23; واقعه، 10; انسان، 5; كوثر، 1.
و) آياتي كه مربوط به حضرت علي، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسين(عليهم السلام) و ديگراني چون حمزه، جعفر، عقيل و حضرت خديجه(عليهم السلام) است:
آل‌عمران، 33; كهف، 2; حج، 40; فاطر، 21; غافر، 7; تحريم، 8‌; مطففين، 22.
ز) آياتي كه در ذيل آنها روايتي مربوط به امام حسين(عليه السلام) آمده است كه نه از باب شأن نزول و نه از باب تطبيق است:
بقره، 49، 195، 196 و 199; آل‌عمران، 34، 45، 49 و 103; نساء، 56; مائده، 1 و 35; انعام، 62; اعراف، 199; يوسف، 13، 14 و 67; اسراء، 7 و 71; مريم، 55; نور، 31; نمل،‌40; شعراء، 227; قصص، 5 و 21; احزاب، 23 و 58; زمر، 46 و 61; غافر، 71; مجادله، 7.[2]
چرا در قرآن، اسمي از امام حسين(عليه السلام) نيامده است؟
اولا، شيوه پرسش حاكي از اين است كه گويا تنها راه معرفي اولياي الهي، كه امت بايد از آنان پيروي كنند، ياد كردن نام آنان در كتاب آسماني است، در حالي كه اگر به خود قرآن مراجعه كنيم، خواهيم ديد كه قرآن براي معرفي شخصيت‌هاي الهي، از سه راه وارد مي‌شود و در هر مورد، بنابر مصالحي، از شيوه خاصي پيروي مي‌كند:
1. معرفي با اسم: پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله) در انجيل، به وسيله اسم، به آيندگان معرفي شده است: (وَمُبَشِّراً بِرَسُول يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ).[3] هم‌چنين به صراحت، از حضرت داود(عليه السلام)در قرآن كريم، به عنوان خليفه ياد شده است: (يا داوُدُ إِنّا جَعَلْناكَ خَلِـيفَةً فِـي الأَرْضِ).[4]
2. معرفي با عدد: نقباي بني‌اسرائيل و گروهي كه طبق گزينش حضرت موسي(عليه السلام)قرار شد به كوه بروند، در قرآن با عدد معرفي شده‌اند.[5]
3. معرفي با صفت: يكي ديگر از راه‌هاي شناسايي شخصيت‌هاي الهي، معرفي با صفت است.[6]
در قرآن كريم، گاهي معرفي با صفت، با ذكر نام نيز همراه است; مانند آيه طالوت. گاهي نيز به ذكر صفات اكتفا شده است; مانند:
(فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْم يُحِبُّـهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَي المُؤْمِنِـينَ أَعِزَّة عَلَي الكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِـيلِ اللّهِ وَلا يَخافُونَ لَوْمَةَ لآئِم).[7]
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودي خدا گروهي [ديگر]را مي‌آورد كه آنان را دوست دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند. [اينان] با مؤمنان فروتن[ و]بر كافران سرفرازند، در راه خدا جهاد مي‌كنند و از سرزنش هيچ ملامت‌گري نمي‌ترسند.
درباره امامت خاصه (چه كسي امام باشد) قرآن از راه سوم وارد شده، در برخي از آيات، به طور مستقيم، موضوع امامت را مطرح مي‌كند و به وضوح از آن سخن مي‌گويد: آياتي هم‌چون: تبليغ، ولايت، اولي الأمر، صادقين و قربي از اين قسمند. در برخي از آيات نيز غيرمستقيم از اين موضوع بحث مي‌كند. آياتي هم‌چون مباهله و تطهير در اين بخش جاي دارند.
از سوي ديگر، امام از نظر شيعه بايد دو خصوصيت عصمت[8] و علم لدنّي[9] را دارا باشد كه به اين دو صفت، در قرآن اشاره شده است و به اتفاق شيعه و سني، پس از پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله) جز اميرالمؤمنين و فرزندان وي، كسي واجد اين صفات نبوده است.[10]
ثانياً، به يقين مهم‌ترين منبع احكام و معارف اسلامي، قرآن است. اگر خداي ناكرده، تحريف اندكي در قرآن صورت مي‌گرفت، اعتماد مسلمانان به قرآن از دست مي‌رفت و اين سلب اعتماد، باعث مي‌شد كه اسلام و قرآن به مشكلات مسيحيت و انجيل و تورات دچار شوند.
براي اين‌كه اصل اسلام (قرآن) با توجه به خاتميتِ اين دين، باقي بماند، بهترين راهكار، حفظ قرآن از تحريف و تصرف‌ها است. درست است كه قرآن مي‌فرمايد: (إِنّا نَحْنُ نَـزَّلْنا الذِّكْرَ وَ‌إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ);[11] يعني بي ترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل‌كرديم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود. ولي اين حفظ، تنها از راه اعمال قدرت و مددهاي غيبي و عنايات خداوند در همه مواقع و مراحل، به طور خارق‌العاده نيست، بلكه يكي از علل حفظ و بقاي آن، فراهم ساختن اسباب است; چون هر چيزي سببي دارد و خداوند، امور را جز با اسبابش اجرا نمي‌فرمايد.
يكي از اسباب محفوظ ماندن قرآن از تصرف و تحريف، اين است كه نام هيچ يك از معاصران پيامبر (جز زيد و ابولهب) در مقام ستايش يا نكوهش به صراحت برده نشده است، با آن‌كه آيات بسياري، در ستايش نيكان (علي، عمار، سلمان و...) و نكوهش مشركان (ابوسفيان، ابوجهل و...) نازل گرديده است.
بديهي است اگر به صراحت، نام آنان آورده مي‌شد، عده‌اي در صدد تحريف قرآن و تغيير آيات و حذف اسامي برمي‌آمدند; ولي وقتي در متن قرآن، اسمي از كسي نيامده است، آنان تنها به وسيله دانشمندان مزدور، در شأن نزول‌ها و توجيه آيات، خيانت و تصرف مي‌كردند، نه در خود آيات; مانند اين‌كه سمرة بن جندب به دستور معاويه، بر بالاي منبر، آيه‌اي را كه در شأن علي نازل شده است، در شأن ابن ملجم معرفي كرد. تجربه تاريخ هم نشان داده است كه چگونه دنيا طلبان گفته‌هاي پيامبر(صلي الله عليه وآله)را دست‌كاري كردند; هم چنان كه خليفه دوم، هنگام رحلت رسول اكرم(صلي الله عليه وآله)وقتي آن‌حضرت دوات و قلمي خواست، گفته پيامبر(صلي الله عليه وآله) را رد كرد و آن سخن شنيع را بر زبان راند.[12] چگونه در برابر حضرت، اين سخن به زبان رانده شد؟ آيا پس از رحلت نمي‌توانستند به قرآن جسارت كنند؟ پس به يقين، اگر حتي در صد آيه، به صراحت نام اهل‌بيت(عليهم السلام)مي‌آمد، اين عده آن آيات را از قرآن حذف كرده، مي‌گفتند: بقيه قرآن، ما را كافي است و مردم نادان هم دم برنمي‌آوردند; چنان‌كه به اهل‌بيت(عليهم السلام)آن همه آزار رساندند و مردم چيزي نگفتند. وانگهي خليفه اول و دوم، كه صدها روايت از پيامبر(صلي الله عليه وآله)را جمع آوري كرده، همه را سوزاندند، بعيد نبود كه براي مطامع دنيايي خود، بسياري از آيات قرآن را نيز بسوزانند; ولي همان‌گونه كه مي‌دانيد، بسيار فرق است ميان زمين زدن و كنار گذاشتن حديث پيامبر، با آيه قرآن.[13]
ثالثاً، يكي از دليل‌هاي نيامدن نام امامان(عليهم السلام) در قرآن، اين است كه قرآن تنها كليات مسائل را بيان كرده، تبيين جزئيات آن، به پيامبر(صلي الله عليه وآله)واگذار شده است. ابوبصير مي‌گويد:
از امام صادق(عليه السلام) پرسيدم: مردم مي‌گويند: چرا از حضرت علي(عليه السلام) و اهل‌بيت او نامي در قرآن كريم نيامده است؟ امام(عليه السلام) فرمود: به كساني كه چنين اعتراضي مي‌كنند، بگوييد: همان‌گونه كه از نماز در قرآن ياد شده، ولي سه يا چهار[ ركعت]بودن آن مشخص نشده‌است و پيامبر(صلي الله عليه وآله) آن را براي مردم تفسير كرد و نيز از زكات [در قرآن] ياد شده، ولي مقدار آن مشخص نشده است و رسول‌خدا(صلي الله عليه وآله) آن را براي مردم تفسير كرد‌...‌، همين طور در قرآن آمده است: (أَطِـيعُوا اللّهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الأمْرِ مِنْكُمْ)[14] (از خدا و رسولش و اولي‌الامر اطاعت كنيد). اين آيه نيز درباره علي، حسن و حسين(عليهم السلام)نازل شده و پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: هر كه من مولاي اويم، پس علي مولاي او است [يعني همان گونه كه تفسير جزئيات نماز، زكات و حج به پيامبر(صلي الله عليه وآله) واگذار شده است كه دستورهاي الهي را به مردم ابلاغ كند، معرفي اولي‌الأمر نيز به ايشان واگذار شده است و پيامبر(صلي الله عليه وآله) نيز آنها را به مردم معرفي كرد]. سپس امام‌صادق(عليه السلام) آيات و روايات ديگري را، كه در اين باره آمده است، نقل فرمود.[15]
الف) در كدام آيه از قرآن مجيد، امام حسين(عليه السلام) فرزند پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)معرفي شده است؟
ب) آيا به فرزند دختر نيز پسر گفته مي‌شود؟
الف) در آيه 61 سوره آل‌عمران، كه به آيه «مباهله» مشهور است، به اين مطلب اشاره شده است:
(فَمَنْ حاجَّـكَ فِـيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ العِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْنآءَنا وَأَبْنآءَكُمْ وَنِسآءَنا وَنِسآءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلي الكاذِبِـينَ).
هرگاه بعد از دانشي كه[ درباره مسيح] به تو رسيده است[ باز] كساني با تو به ستيز برخيزند، به آنان بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت مي‌كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت مي‌كنيم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت‌مي‌كنيم، شما هم از نفوس خود را، آن‌گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغ‌گويان قرار دهيم.
مفسران و محدثان شيعه تصريح كرده‌اند كه اين آيه، مزبور در حق اهل‌بيت(عليهم السلام)نازل شده است و منظور از «أبناءنا» منحصراً امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) است.[16]
ب) بيش‌تر اقوام و ملل گذشته و به ويژه عرب‌ها در دوران جاهليت، براي زن، هيچ گونه اهميتي قائل نبودند. آنان انتساب را تنها از سوي پدر مي‌دانستند و مي‌گفتند:
بنونا بنوا أبنائنا و بناتنا***بنوهن أبناء الرجال الاباعد
يعني فرزندان ما تنها پسرزاده‌هاي ما هستند; اما دخترزاده‌هاي ما فرزندان مردم بيگانه محسوب مي‌شوند، نه فرزندان ما.
اسلام بر اين فكر جاهلي، قلم بطلان كشيده، احكام فرزند را بر فرزندان پسر و دختر، يك‌سان جاري ساخته است. به همين دليل، امامان(عليهم السلام) كه همه از سوي دختر، به پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) مي‌رسند، فرزندان حقيقي آن بزرگوار خوانده مي‌شوند. نكته ياد شده، از چند راه اثبات مي‌شود.
1. در سوره انعام، آيه‌هاي 84 و 85 آمده است:
(...‌وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَسُلَيْمانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسي وَهـرُونَ وَكَذ‌لِكَ نَجْزِي المُحْسِنِينَ * وَزَكَرِيّا وَيَحْيي وَعِـيسي وَ‌إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصّالِحِـينَ).
و از نسل او داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسي و هارون را [هدايت كرديم] و اين‌گونه، نيكوكاران را پاداش مي‌دهيم و زكريا و يحيي و عيسي و الياس را، كه همه از شايستگان بودند.
در اين آيه، حضرت عيسي(عليه السلام) از فرزندان حضرت ابراهيم(عليه السلام) شمرده شده است، با اين كه مي‌دانيم نسبت حضرت عيسي تنها از سوي مادر به ايشان مي‌رسد. اين، دليل بر آن است كه سلسله نسب، از سوي پدر و مادر، يكسان پيش مي‌رود و نوه‌هاي هر‌دو، فرزندان انسانند.
با توجه به اين آيه، فخر رازي در ذيل آيه مباهله مي‌گويد:
اين آيه، دلالت دارد بر اين كه امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) از ذريه پيامبرند; زيرا خداوند، عيسي را از ذريه ابراهيم شمرده است، با اين‌كه تنها از مادر به او مربوط مي‌شود.[17]
2. در آيات مربوط به زناني كه ازدواج با آنان حرام است، مي‌خوانيم:
(وَحَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ).[18]
و زنان پسرانتان كه از پشت خودتانند.
در ميان فقهاي اسلام، اين مطلب مسلّم است كه همسران پسرها و نوه‌ها، چه دختري و چه پسري، بر شخص حرامند و مشمول آيه ياد شده مي‌شوند.
3. در رواياتي كه از شيعه و سني درباره امام حسن و امام حسين(عليهما السلام)رسيده است، اطلاق كلمه «ابن رسول اللّه» بسيار، ديده مي‌شود.[19]
آيا «اولي‌الأمر» در آيه شريفه 59 سوره نساء، شامل امام حسين(عليه السلام)مي‌شود؟
مقصود از «اولي‌الأمر» در اين آيه شريفه، امامان معصوم(عليهم السلام) هستند كه رهبري مادي و معنوي جامعه اسلامي، در تمام شؤون زندگي، از سوي خداي سبحان و پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله) به آنان سپرده شده است; زيرا اولا، نام «اولي‌الأمر» در كنار نام خدا و رسول آمده است و آيه شريفه، اطاعت از «أُولي‌الأمر» را مانند اطاعت از خدا و رسول، بدون قيد و شرط، لازم و واجب شمرده است. بنابراين، «اولي‌الأمر» (همانند پيامبر) بايد افرادي معصوم و مصون از خطا و گناه باشند; زيرا اگر معصوم نباشند، اطاعت بي‌قيد و شرط از آنان موجب گمراهي خواهد شد.
ثانياً، روايات متعددي در منابع شيعه و برخي منابع اهل سنت نقل شده است كه همگي گواهي مي‌دهند كه منظور از «اولي‌الأمر»، امامان معصومند و حتي در برخي از آنان نام امامان، يك به يك به صراحت ذكر شده است; چنان‌كه در حديثي از جابربن‌عبدالله انصاري چنين نقل شده است:
وقتي خداي ـ عزّوجل ـ آيه شريفه (يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا أَطِـيعُوا اللّهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الأمْرِ مِنْكُمْ...)[20] را بر پيامبر گرامي‌اش، محمد(صلي الله عليه وآله) نازل كرد، به آن‌حضرت گفتم: يا رسول‌الله! خدا و رسولش را شناختيم; اولي‌الأمر كه خداونداطاعت آنان را در ادامه اطاعت تو قرار داده است، كيست؟ فرمود:اي جابر! آنان جانشينان و امامان مسلمانان پس از منند كه اولشان علي‌بن‌ابي‌طالب و پس از او حسن و آن‌گاه حسين و بعد از او علي‌بن‌الحسين و سپس محمدبن‌علي است، كه در تورات معروف به باقر است و تو به زودي او را درك خواهي كرد. چون او را ديدار كردي، از‌سوي من به او سلام برسان. سپس صادق، جعفربن‌محمد و بعد از او موسي‌بن‌جعفر و آن‌گاه علي‌بن‌موسي و پس از وي محمدبن‌علي و سپس علي‌بن‌محمد و آن‌گاه حسن‌بن‌علي و آخرين امام، هم‌نام من است، كه هم نامش نامِ من (محمد) و هم كنيه‌اش كنيه من (ابوالقاسم) است. او حجت خدا است بر روي زمين و بقية‌الله و يادگار الهي است در‌ميان بندگان خدا. او پسر حسن‌بن‌علي است. او است آن كسي كه خداي متعال نام خودش را به دست او در سراسر جهان، يعني همه بلاد مشرق و مغربش مي‌گستراند...‌.[21]


[1]. گرچه بخش اول و دوم آيات را مي‌توان جمع كرد و در يك بخش قرار داد، اما با توجه به لسان روايات، اين تفكيك، صورت گرفته است. در بخش اول در ذيل آيات، روايات به صراحت مي‌فرمايد: «الحسين»; اما در قسمت دوم، عبارت‌هاي ديگري به كار رفته است.
[2]. ر.ك: تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة; الحسين في القرآن (تأويل آيات القرآن في سيد الشهداء).
[3]. صف (61) آيه 6.
[4]. ص (38) آيه 26.
[5]. مائده (5) آيه 12; اعراف (7) آيه 155.
[6]. پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص 182.
[7]. مائده (5) آيه 54.
[8]. بقره (2) آيه 124.
[9]. نمل (27) آيه 40; آل‌عمران (3) آيه 7.
[10]. ر.ك: پيام قرآن، ج 9، ص 177.
[11]. حجر (15) آيه 9.
[12]. ر.ك: الطرائف، ج 2، ص 433.
[13]. ر.ك: خلافت و ولايت، ص 14 ـ 17; امامت و رهبري.
[14]. نساء (4) آيه 59.
[15]‌. كافي، ج1، ص 286.
[16]. الدرالمنثور، ج 2، ص 219; تفسير الصافي، ج 1، ص 343.
[17]. تفسيركبير، ج5، ص 53.
[18]. نساء (4) آيه 23.
[19]. ر.ك، الميزان، ج 4، ص 311; تفسير نمونه، ج 2، ص 445; ج 5، ص 327; اصول كافي، ج1، ص 291; تاريخ مدينه دمشق، ج 14، ص 174.
[20]. نساء (4) آيه 59.
[21]. ر.ك: تفسير نمونه، ج 3، ص 435 ـ 444; الميزان، ج 4، ص 409; ينابيع المودّه، ج 1، ص 341 ـ 351; البرهان في تفسير القرآن; تفسير نورالثقلين، ذيل آيه 59 سوره نساء.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







+ نوشته شده در سه شنبه 2 آذر 1395برچسب:,ساعت 9:47 توسط امیر علی عرفانیان |




الله 18 سلطان 18 جانشین 18 مکتب18 جانشین 18 بدین 18 الله 18+64 دین = 82 امام 82 مهدی 82
جانشین حضر ت محمد ابن عبدالله 110 علی 110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 خلیفه اول امام واقعی
امشب شب قدرمی باشد23مهدی23رهبر23 طبیب23 الگوی 23جهان اسلام 23جانشینه 23 اصلی23ناب الله23 آئین23ملائک
سنگ کیسه صفرا اگه می خوای نمیری نخور نمکو روغنو شیرینی
قی کردن بهترین دوای جسم میباشد قی کردن از تجمع سنگ در کیسه صفراء جلو گیری می کند وقتی کیسه صفرا پر ش
به ابجد53 صلوات برمحمد53 احمد 53 علی26+27 فاطمه = 53 آل طاها آل یاسین53امام جانشین پیامبر53
شهید 319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319 شهید 319 فلسفه دین 3319
سردار سلیمانی آیا وقت آن نرسیده تا جنایتکاران را سر جایشان بنشانیم
نام تو اسم اعظم پروردگار است منتخب رسول ابن عم نبی عم یتساءلون عن نباء العظیم الذی هم فیه مختلفون ثم
دین الله اصل اسلام 59 مهدی 59 دین واقعی اسلام 59 دین الله شیعه59 شیعه اصل اسلامه59دین واقعی اسلام59
چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟ «ث ، ج ، خ ،ز ، ش ، ظ ،ف»
ظالم عالم مقصر عالم کیست بدبخت عالم کیست مذهب عالم کیست 740اندیشه شیطان740مقصرعمر740
مذهب الله محمد53فاطمه علی53سعادتمند ترین 53اهل بیت پیامبر53احمددین نمونه الله 53 53دین کامل الله 53
چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟«ث ،ج ،خ ،ز،ش،ظ،ف» قدرت علمی امام مهدی میتواند عرش رابه لرزه درآو
رهبر آسمانی الله 59مهدی 59آخرین امام دین اسلام59 دین الله 34+25 اصل اسلام=59 مهدی59دین واقعی اسلام59
دین۶۴ الله محمدعلی۶۴جانشین محمدعلی۶۴دین۶۴الله محمدعلی۶۴تنها برگزیده دین۶۴نماینده غدیری۶۴ اصحاب یمین
بیماری های سگ مهمترین بیماری سگ میرینه تو خونه بوگندشم میمونه
فرمانده دلاور دین اسلامی 110 علی 110 دین الهی 110ریاضی در قرآن فضائل امام علی از نظر دشمنان امام علی
کشته شدگان بت پرست که به دست با کفایت مولاء علی در جنگها بدر احد خندق تبوک و فتح مکه
کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست